هم‌نورد




داستان شب show

Summary: دقیقا 23 روز و 14 ساعت بود که دروغ می گفتم . وقتی جنازه رو بلند کردن و یکی ازاون میون با صدای بلند گفت : بلند بگو لااله اله الله ، بغضم ترکید. سر دست که گرفتنش با اون ترمه ای که انداخته بودن روش دیگه دلیلی نداشت مثل تمام این 23 روز و 14 ساعت بغضم رو قورت بدم و سرم رو بالا بگیرم و بگم این دفعه اول من پرچم رو می کوبم. هرچند که تو دلم می گفتم تو بلند شو. فقط تو بلند شو! ...