داستان شب show

داستان شب

Summary: ما هر شب راس ساعت 23، برای شما یک داستان کوتاه می‌خوانیم.

Join Now to Subscribe to this Podcast
  • Visit Website
  • RSS
  • Artist: shenoto | داستان شب
  • Copyright: 2015-2018 shenoto - For Personal Use Only

Podcasts:

 پادکست های داستان شب 5 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:55

اعترافات مهلک آقای الف پ نویسنده و خوانش : امیر پروسنان داستان کوتاه جنایی اجازه بدهید خودم همه چیز را بگویم . من اصلا چیزی برای پنهان کردن ندارم. همه آن آپارتمان مرا می شناسند. باور بفرمایید یک کلمه هم دروغ نمی گویم . یعنی اصلا توی ذات من نیست. همه این 42 سال دروغ نگفته ام . حالا این چه کاری است توی آگاهی جلوی حضرتعالی بخواهم دروغ و دونگ سرهم کنم...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 6 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:05:24

پیک آخر نویسنده و خوانش : قاسم کشکولی موسیقی و تنظیم : مرتضی محقق همین دیروز. توی میخانه ای که نداریم، با دوستان قدیمی ای که نبودند، پشت دود غلیظ دلتنگی نشسته بودم. پیک دوم و سوم و... سرم که گرم شد، دستی روی شانه ام نشست. برگشتم ببینم صاحب دست... گفت اجازه هست؟ گفتم تنها نیستم! میبینی که! و به دوستان قدیمی ام اشاره کردم. گفتم باید از آنها هم اجازه بگیری! گفت نگران آنها نباش، مرا نمی بینند. و نشست

 پادکست های داستان شب 6 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:05:24

پیک آخر نویسنده و خوانش : قاسم کشکولی موسیقی و تنظیم : مرتضی محقق همین دیروز. توی میخانه ای که نداریم، با دوستان قدیمی ای که نبودند، پشت دود غلیظ دلتنگی نشسته بودم. پیک دوم و سوم و... سرم که گرم شد، دستی روی شانه ام نشست. برگشتم ببینم صاحب دست... گفت اجازه هست؟ گفتم تنها نیستم! میبینی که! و به دوستان قدیمی ام اشاره کردم. گفتم باید از آنها هم اجازه بگیری! گفت نگران آنها نباش، مرا نمی بینند. و نشست

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 7 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:13:46

سونات_زنانه نویسنده و خوانش : علیرضا ایرانمهر داستانی عاشقانه با توصیفات موسیقیایی :) مطمئنم اگر یک پیانو داشتم دنیا رو از نو می ساختم . چون هیچ چیز در دنیا نیست که صدایی نداشته باشد. مثلا فقط صدای سرفه او می تواند مثل یک عکس رادیولوژی شادی یا غم های پنهانش را نشان دهد. کافی است وقتی پنجره ها باز مانده اند به صدایش که آواز می خواند و ظرف ها را می شوید گوش دهم . آن وقت اگر یک پیانو داشتم ، از آن یک والس می ساختم. ساعت 7 صبح او در آپارتمانش که بالای آپارتمان من است دو بار قفل می کند...

 پادکست های داستان شب 7 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:13:46

سونات_زنانه نویسنده و خوانش : علیرضا ایرانمهر داستانی عاشقانه با توصیفات موسیقیایی :) مطمئنم اگر یک پیانو داشتم دنیا رو از نو می ساختم . چون هیچ چیز در دنیا نیست که صدایی نداشته باشد. مثلا فقط صدای سرفه او می تواند مثل یک عکس رادیولوژی شادی یا غم های پنهانش را نشان دهد. کافی است وقتی پنجره ها باز مانده اند به صدایش که آواز می خواند و ظرف ها را می شوید گوش دهم . آن وقت اگر یک پیانو داشتم ، از آن یک والس می ساختم. ساعت 7 صبح او در آپارتمانش که بالای آپارتمان من است دو بار قفل می کند...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 8 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:04:00

سنگ زیرین آسیاب نویسنده و خوانش : سیامک احمدی داستان وصف حال جوانی با مشکلات زیاد از زبان خودش از دم در خانه تا سر کوچه به دنبالش دویدم. هرچقدر نگاهش کردم ، هرچقدر صدایش کردم ، التماس کردم فایده ای نداشت. دیگر مجبور شدم به پایش بیوفتم و افتادم. سر زانوهام زخمی شد. خونی شد ...

 پادکست های داستان شب 8 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:04:00

سنگ زیرین آسیاب نویسنده و خوانش : سیامک احمدی داستان وصف حال جوانی با مشکلات زیاد از زبان خودش از دم در خانه تا سر کوچه به دنبالش دویدم. هرچقدر نگاهش کردم ، هرچقدر صدایش کردم ، التماس کردم فایده ای نداشت. دیگر مجبور شدم به پایش بیوفتم و افتادم. سر زانوهام زخمی شد. خونی شد ...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 9 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:06

بچه های قصرالدشت بخوانند از کتاب کابوس های فرامدرن نویسنده : رضا کاظمی خوانش : سید سامان میربستانی داستان درباره چشم انتظاری مادری برای پسر نوجوانش است. ساعت 9 شب بود . معصومه خانوم کم کم داشت نگران می شد . به پسرش گفت : محمد جان برو ببین داداشت چرا انقدر دیر کرده . هرجام که باشه باید دیگه بیاد خونه . محمد با کلافگی لباس پوشید و رفت بیرون و معصومه خانوم تنهای تنها ماند با هزار خیال. نکند بلایی سرش آمده . نکند باز هم ... نکند خدایی نکرده ...

 پادکست های داستان شب 9 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:06

بچه های قصرالدشت بخوانند از کتاب کابوس های فرامدرن نویسنده : رضا کاظمی خوانش : سید سامان میربستانی داستان درباره چشم انتظاری مادری برای پسر نوجوانش است. ساعت 9 شب بود . معصومه خانوم کم کم داشت نگران می شد . به پسرش گفت : محمد جان برو ببین داداشت چرا انقدر دیر کرده . هرجام که باشه باید دیگه بیاد خونه . محمد با کلافگی لباس پوشید و رفت بیرون و معصومه خانوم تنهای تنها ماند با هزار خیال. نکند بلایی سرش آمده . نکند باز هم ... نکند خدایی نکرده ...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 10 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:14

بزرگان چلم و کلید جنندال نویسنده : آیزاک بشویتس سینگر برگردان : خدیجه روزگرد خوانش : شاهین چگینی داستان راجع به فردی احمق است که در دهکده حکمرانی می کند و بزرگان که آن ها هم احمق هستند از او پیروی می کنند. مشهور است که اداره دهکده چِلِم ، با رئیس شورا و بزرگانی بود که همه احمق بودند. نام رئیس آن ها گرونام گاوه بود. گرونام گاوه همسری داشت به نام جنندال...

 پادکست های داستان شب 10 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:14

بزرگان چلم و کلید جنندال نویسنده : آیزاک بشویتس سینگر برگردان : خدیجه روزگرد خوانش : شاهین چگینی داستان راجع به فردی احمق است که در دهکده حکمرانی می کند و بزرگان که آن ها هم احمق هستند از او پیروی می کنند. مشهور است که اداره دهکده چِلِم ، با رئیس شورا و بزرگانی بود که همه احمق بودند. نام رئیس آن ها گرونام گاوه بود. گرونام گاوه همسری داشت به نام جنندال...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 11 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:34

نارنجی، لیمویی تا زیتونی نویسنده : سپینود ناجیان خوانش : المیرا حجت انگار دکمه آسانسور را اشتباه زده بودم . کفش هایم هم دستم بود . فرصت نکرده بودم بپوشم. طرح اندام زنی را که دیدم براق شدم . زنک داشت لباس می پوشید و هر چه هم خوش بین بودم ، نمی توانستم دلیلی برای این یک کارش پیدا کنم . این بود که چای توی لیوان را پاشیدم طرف پنجره و پرده لیمویی را لک کردم . اگر روبه رویم بود یک سیلی هم می خواباندم توی گوشش. روی گونه های نرم و هفت تیغه و ادکلن مالی شده اش. می ترسیدم برود و من باز هم ساکت بمانم...

 پادکست های داستان شب 11 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:34

نارنجی، لیمویی تا زیتونی نویسنده : سپینود ناجیان خوانش : المیرا حجت انگار دکمه آسانسور را اشتباه زده بودم . کفش هایم هم دستم بود . فرصت نکرده بودم بپوشم. طرح اندام زنی را که دیدم براق شدم . زنک داشت لباس می پوشید و هر چه هم خوش بین بودم ، نمی توانستم دلیلی برای این یک کارش پیدا کنم . این بود که چای توی لیوان را پاشیدم طرف پنجره و پرده لیمویی را لک کردم . اگر روبه رویم بود یک سیلی هم می خواباندم توی گوشش. روی گونه های نرم و هفت تیغه و ادکلن مالی شده اش. می ترسیدم برود و من باز هم ساکت بمانم...

 پﺍﺩکﺲﺗ ﻩﺍی داستان شب 12 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:18:22

شاهدان نویسنده : جان آپدایک برگردان : جمشید کارآگاهی خوانش : مهرداد محتشم دیروز به من خبر داده اند که فرد پروتی دار فانی را وداع گفته است . مرده! همانطور که پیش خودم تصور می کنم از افراط در سیگار ، پریشانی و عذاب وجدان . هرچند هیچ کدام از این ها دلیل اصلی نبوده است . او در وست کاست هزاران مایل دور از زن های سابق و بچه های ولخرج ناتواش از دنیا رفت. او را خوابیده بر بستر بسیار تمیز بیمارستان ، تا خرخره زیر قرض ، پیچیده در دستگاهی از جنس لوله ، مشرف بر دورنمایی بی روح و درندشت، دنیایی متفاوت از سرزمین سرسبز شرق که او را بار آورده بود او را تصور کردم...

 پادکست های داستان شب 12 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:18:22

شاهدان نویسنده : جان آپدایک برگردان : جمشید کارآگاهی خوانش : مهرداد محتشم دیروز به من خبر داده اند که فرد پروتی دار فانی را وداع گفته است . مرده! همانطور که پیش خودم تصور می کنم از افراط در سیگار ، پریشانی و عذاب وجدان . هرچند هیچ کدام از این ها دلیل اصلی نبوده است . او در وست کاست هزاران مایل دور از زن های سابق و بچه های ولخرج ناتواش از دنیا رفت. او را خوابیده بر بستر بسیار تمیز بیمارستان ، تا خرخره زیر قرض ، پیچیده در دستگاهی از جنس لوله ، مشرف بر دورنمایی بی روح و درندشت، دنیایی متفاوت از سرزمین سرسبز شرق که او را بار آورده بود او را تصور کردم...

Comments

Login or signup comment.