داستان شب show

داستان شب

Summary: ما هر شب راس ساعت 23، برای شما یک داستان کوتاه می‌خوانیم.

Join Now to Subscribe to this Podcast
  • Visit Website
  • RSS
  • Artist: shenoto | داستان شب
  • Copyright: 2015-2018 shenoto - For Personal Use Only

Podcasts:

 نه من | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:44

دهان : بیرون توی این دنیا ، این دنیا، یک چیز کوچولو موچولو قبل از وقتش . توی یک سرا چیه؟ دختره ! بله دختر کوچولو موچولو توی ...

 تولد دوباره هودينی | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:17:18

آقای رحیمی درست در روزی که قرار بود بچش گم بشه به بازار رفت. زنش سمت چپش راه می رفت. دخترش سمت راست و خودش وسط بود. انگار می ترسید گم بشه. هی از یه جای بازار بیرون میومدن و چند متر جلوتر از یه ورودی دیگه داخل می رفتن. خودش 34 سالش بود زنش 34 سالش بود و دخترش که هنوز غیب نشده بود 6 سال بیشتر نداشت...

 تولد دوباره هودينی | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:17:18

آقای رحیمی درست در روزی که قرار بود بچش گم بشه به بازار رفت. زنش سمت چپش راه می رفت. دخترش سمت راست و خودش وسط بود. انگار می ترسید گم بشه. هی از یه جای بازار بیرون میومدن و چند متر جلوتر از یه ورودی دیگه داخل می رفتن. خودش 34 سالش بود زنش 34 سالش بود و دخترش که هنوز غیب نشده بود 6 سال بیشتر نداشت...

 قهرمان درخت صبر را سبز نگه داشت | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:05:38

سال ها پیش در بیمارستان او را دیدم. وقتی خواهرزاده ام امیر پا به دنیا می گذاشت. مستاصل به نظر می رسید . او طفلی چند روزه به نام میلاد در دستگاه داشت. برخلاف خواهرم و همسرش در پیشانی اش نشانی از سرور نبود. جلو رفتم و پرسیدم خانم ! کمکی می خواهید؟ نگاهی سرشار از بهت و اضطراب ، جواب منفی اش را با تکان اندک سری نشان داد. از ابتدا با نگاهم به دنبال همسرش بودم ...

 قهرمان درخت صبر را سبز نگه داشت | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:05:38

سال ها پیش در بیمارستان او را دیدم. وقتی خواهرزاده ام امیر پا به دنیا می گذاشت. مستاصل به نظر می رسید . او طفلی چند روزه به نام میلاد در دستگاه داشت. برخلاف خواهرم و همسرش در پیشانی اش نشانی از سرور نبود. جلو رفتم و پرسیدم خانم ! کمکی می خواهید؟ نگاهی سرشار از بهت و اضطراب ، جواب منفی اش را با تکان اندک سری نشان داد. از ابتدا با نگاهم به دنبال همسرش بودم ...

 انتظار | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:06:18

یاد بگیریم که حقوق هم را رعایت کنیم. آن چه می شنوید، مجموعه لطفا یکی مرا از مرگ نجاب بدهد، نوشته بابک زمانی و من محمود سرمدی ، گوینده سه شنبه های چپق و ممنونیم که داستان شب را همراهی می کنید.

 انتظار | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:06:18

یاد بگیریم که حقوق هم را رعایت کنیم. آن چه می شنوید، مجموعه لطفا یکی مرا از مرگ نجاب بدهد، نوشته بابک زمانی و من محمود سرمدی ، گوینده سه شنبه های چپق و ممنونیم که داستان شب را همراهی می کنید.

 ماه پاییز و فصل آذر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:48

روز یکشنبه مورخ شانزدهم خرداد ماه سال 1395 ، در اتاق کارم و به همراه یک لیوان تکیلا، که از قرص های دیازپام اشباع بود نشسته بودم. بعد از نوشیدن چند جرعه از سوغات ایالت خالیسکو ی مکزیک ، من مردم. اگر می خواهید از علت خود کشیم بدانید، شرمنده ام. چون خود نیز نمی دانم ! ...

 ماه پاییز و فصل آذر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:48

روز یکشنبه مورخ شانزدهم خرداد ماه سال 1395 ، در اتاق کارم و به همراه یک لیوان تکیلا، که از قرص های دیازپام اشباع بود نشسته بودم. بعد از نوشیدن چند جرعه از سوغات ایالت خالیسکو ی مکزیک ، من مردم. اگر می خواهید از علت خود کشیم بدانید، شرمنده ام. چون خود نیز نمی دانم ! ...

 روزهای تکراری من | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:35

صدای زنگ ساعت. دوباره روزی دیگر ! همیشه از شنیدن صدای ساعت عصبی می شوم. چون صدایش نوید از یک روز تکراری دیگر می دهد. صدایش را قطع می کنم . دوباره خوابم می گیرد. صدایی دیگر . این بار صدای زنگ گوشی. جواب می دهم. - رها کجایی پس ؟ بیست دقیقه اس تو ایستگاه اتوبوس وایستادم. چشمانم را به سختی باز می کنم...

 روزهای تکراری من | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:35

صدای زنگ ساعت. دوباره روزی دیگر ! همیشه از شنیدن صدای ساعت عصبی می شوم. چون صدایش نوید از یک روز تکراری دیگر می دهد. صدایش را قطع می کنم . دوباره خوابم می گیرد. صدایی دیگر . این بار صدای زنگ گوشی. جواب می دهم. - رها کجایی پس ؟ بیست دقیقه اس تو ایستگاه اتوبوس وایستادم. چشمانم را به سختی باز می کنم...

 روزگار مردم ساليان دراز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:06:04

بیگم زنی که مهربان ترین مادردنیا بود، بی آن که فرزندی داشته باشد، وقتی کم سن و سال بود، و هنوز به 15 سالگی نرسیده بود ، او را به مرید مسجد کوچه بالا شوهر دادند. بیگم بعد از 4 سال زندگی با محمد، فهمید که هرگز بچه دار نخواهد شد و دیری نگذشت که محمد ، برگه طلاق را کف دستش گذاشت! بیگم نیم قرن پیش این اتفاق را تجربه کرد! در روزگاری که منع طلاق بر همه آشکار بود...

 روزگار مردم ساليان دراز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:06:04

بیگم زنی که مهربان ترین مادردنیا بود، بی آن که فرزندی داشته باشد، وقتی کم سن و سال بود، و هنوز به 15 سالگی نرسیده بود ، او را به مرید مسجد کوچه بالا شوهر دادند. بیگم بعد از 4 سال زندگی با محمد، فهمید که هرگز بچه دار نخواهد شد و دیری نگذشت که محمد ، برگه طلاق را کف دستش گذاشت! بیگم نیم قرن پیش این اتفاق را تجربه کرد! در روزگاری که منع طلاق بر همه آشکار بود...

 نقطه سر خط | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:24:57

یک قدم مانده به رسیدن قند لذت حل می شود در شوری ترس. نرسیدن ترس دارد. واقعی ترین ترس را روی پله نودو نهم تجربه می کنی. همان جا که یک دست مانده که بیندازی تا فتح قله. یک جای پا مانده که سفت کنی و پرچم بکوبی و واقعی ترین لذت را حس کنی...

 نقطه سر خط | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:24:57

یک قدم مانده به رسیدن قند لذت حل می شود در شوری ترس. نرسیدن ترس دارد. واقعی ترین ترس را روی پله نودو نهم تجربه می کنی. همان جا که یک دست مانده که بیندازی تا فتح قله. یک جای پا مانده که سفت کنی و پرچم بکوبی و واقعی ترین لذت را حس کنی...

Comments

Login or signup comment.