چیزی هست که هرگز پیر نمی‌شود




داستان شب show

Summary: برای نخستین بار وقتی یک سال و هفت ماهه بود ، آن حرکات را انجام داد. هماهنگ ، نسبتا زیبا، قدری لطیف و جذاب . یک سال و هفت ماهه بود و پاهایش را آن گونه تکان داده بود که حس کرده بودند که با ضرباهنگ آهنگ غریبی که پیرزن با آن دف قدیمی می نواخته ، همخوانی مختصری داشته. یک سال و هفت ماهه بود و هنوز هیچ احساسی از گناه نداشت. آن وقت ها من هنوز به دنیا نیامده بودم . تقریبا یازده سال بعد متولد شدم...