ChannelB
Summary: در هر اپیزود پادکست فارسی چنلبی گزارش یک ماجرای واقعی را به نقل از یک رسانهی معتبر انگلیسیزبان برای شما تعریف میکنیم.
- Visit Website
- RSS
- Artist: Ali Bandari
- Copyright: Copyright 2018 ChannelB
Podcasts:
در پادکست سریالی مَسترمایند ماجرای برنامهنویس درخشانی رو میشنویم که از خلافهای ریز و درشت انلاین شروع کرد و اینقدر ادامه داد تا یکی از بزرگترین تبهکاران تحت تعقیب دنیا شد. مردی با نقشههایی عجیب و سرنوشتی عجیبتر.
اپیزود یازدهم کانال بی سرگذشت ۱۶ اسکیباز ماهری است که برای تجربه هیجان بیشتر با زندگیشون بازی میکنند؛ اسکی بازانی که هرکدام در دنیای حرفهای اسکی شناخته شدهاند. اما گاهی تجربه و تسلط برای زنده ماندن کافی نیست.
سی سال پیش دو نفر از دو قارهی دنیا در ایالت ویرجینیای آمریکا به هم میرسن و عاشق هم میشن. الان سی ساله که هر کدوم یک جا زندانیاند و جالب اینکه بعد از این مدت ماجراشون نه تنها از بین نرفته بلکه ابعاد وسیع تری هم پیدا کرده. تا جایی که پاش رو به دستور مذاکرات رهبران سیاسی دو قاره هم باز کرده. ینس سورینگ و الیزابت هیسوم کی بودن و چه کردن؟
ریچارد ورشه که در رسانهها بیشتر به وایت بوی ریک (ریک سفیده)، معروفه هفده سالش بود که به خاطر داشتن هشت کیلو کوکائین به حبس محکوم شد و الان نزدیک بیست و هشت ساله که زندانیه. این اپیزود گزارش تلاش خبرنگار چیرهدستیه برای فهمیدن اینکه چرا این آدم بعد از این همه سال هنوز آزاد نشده.
در این اپیزود حکایت مردی اسرانیلی رو میشنویم که از بزرگترین جاسوسهایی بود که موساد به خودش دیده، تا اینکه تصمیم گرفت کشورش رو با اطلاعات غلط به آستانه جنگ ببره. یک نفر که به یک آدم رده بالا در ارتش دشمن دسترسی داره ، یک افسر اطلاعاتی مغرور که استاد حقه بازی و دوز و کلکه و میگه منبعم فقط و فقط با من حرف میزنه، یه رشته اطلاعات انحصاری و قابل تأمل ولی مطلقن غیر قابل کنترل و یک سازمان اطلاعاتی که وقتی نشانههای شک و شبهه رو میبینه به جای اینکه دنبال بررسی پرونده باشه، تمرکزش روی اینه که چه جوری از شهرت و آبروش محافظت کنه.این قصهای که اینجا تعریف کردم یکی از بزرگترین رسواییهای عملیاتی موساد و ازعجیبترین قصههای جاسوسی معاصره. من هیچ چیزی در مورد این پرونده به فارسی ندیدم و فکر میکنم که شنیدنش برای خیلیها جالب باشه.
موضوع این اپیزود ماجرای عملیات پیچیدهی تلاش برای نجات یه گروگان آمریکاییست به اسم پیتر کسیگ از دست داعش.یه وکیل نیویورکی واسطهی تماس بین القاعده و داعش شده بوده که بتونن به کمک اف بی آی یه گروگان آمرکایی رو از دست داعش نجات بدن؛ از خود هالیوود هم هالیوودیتر.وکیله خودش هم شخصیت خیلی عجیبیه؛ رفیق رهبرای حماس بوده و تو لیست بلند مشتریهای جنجالیش، داماد بن لادن، اعضای جنبش وال استریت و رهبرهای حماس دیده میشن.برای اینکه قصه یه پیچ جالب دیگه هم پیدا کنه، وکیله یهودیه. در زمان انتشار پادکست هم به خاطر یک پروندهی مالیاتی زندانه.
پخش زندهی مراسم بيرون اومدن معدنچىهاى شيليايی رو بعد از ٦٩ روز گرفتارى از معدن سن خوزه بيش از يك ميليارد نفر تماشا كردن.هکتور توبار یه داستاننویسه که پنچ ماه بعد از اینکه اینها اومدن بیرون باهاشون مصاحبهکرده و کتابی دربارهی ماجرا نوشته. سوژهی این اپیزود یه بخشی از اون کتابه که به شکل به مقالهی مستقل چاپ شده. با پوشش رسانهای عظیمی که این ماجرا داشت، بیشتر ما یه چیزهایی دربارهاش خوندیم و دیدیم و شنیدیم. اما جالبی این مقاله اینه که بیشتر به سختیهای فیزیکی و روحی ماجرا از نگاه خود معدنچیها میپردازه. مخصوصن توی اون هفده روز اول که هنوز کسی پیداشون نکرده، امید نجات کمه و آب و غذای ناچیزی برای زندهموندن دارن. داستان، درواقع روایت دشواریهای فیزیکی و روحی این تجربهی عجیب و غریبه.به جز این، نویسنده خود حادثه رو هم خوب شرح میده. از قول معدنچیها میگه که فروریختن معدن به این بزرگی مثل اين بود كه توی زمين باشی و زمینلرزه رو تجربه کنی. خیلی توصیف تکاندهندهایه بهنظرم. آخرهاش یه توضیحاتی هم درباره تغییر شرایط تو قسمت دوم گرفتاری میده که اون هم خوبه؛ وقتی که پیداشدن ولی هنوز اون پایین گرفتارن و البته احتمال ریزش دوباره معدن هم هنوز هست. حالا دسترسی به روزنامه و غذا و تلویزیون و آیپاد دارن، اتحاد و همدلی اولیه از بین رفته، نصفشون دیگه بیخیال مراسم دعای روزانه شدن و کل گروه سر تقسیم پولی که فکر میکنن بیرون منتظرشونه همهاش میافتن به جون هم.
هربار که برای متهمی تقاضای اعدام میشه مدافعین و مخالفین حکم اعدام شروع میکنن به بحث و رسانهها پر میشن از دلایل تکراری و جدید دو طرف. اما گاهی وقتها اتفاقی که افتاده طوریه که بعضی از مخالفین کلی اعدام هم یا سکوت میکنن یا بدشون نمیآد که تو این مورد خاص یه استثنایی در نظر بگیرن و متهمی رو که مثلن چند تا بچه رو کشته یا یه جای شلوغ شهر بمب گذاری کرده اعدام کنن. تو اپیزود چهارم پادکست کانال بی، قصهی وکیلی رو تعریف میکنم که مخالف اعدامه و معمولن دفاع از چنین متهمهایی رو برعهده میگیره. جودی کلارک تا حالا جون چند تا بمبگذار و بچهکش و متجاوز رو نجات داده و حالا داره از جوهر سارنایف، بمبگذار ماراتن بوستون دفاع میکنه. نکتهی جالب اینه که طبق قانون، کسی که اساسن با مجازات اعدام مخالفه نمیتونه عضو هیات منصفه این دادگاه بشه. برای همین این خانم باید یک سری آدم طرفدار اعدام رو قانع کنه که متهمی رو که در مجرم بودنش هم شکی نیست اعدام نکنن؛ ماموریت غیر ممکن.
موضوع این اپیزود ماجرای پرتعلیق خدمهی کشتی آلبیدوست که بیشتر از یه سال اسیر دزدای دریایی سومالی بودن و توی این مدت طولانی خیلی اتفاقهای عجیب و غریب براشون میافته. شکنجه میشن، بعضیها کشته میشن، بعضیها آزاد میشن، بعضیها زبان یاد میگیرن و بعضیها هم معتاد میشن. قصه دو تا شخصیت ایرانی هم داره؛ یکی مالک کشتی و یکی هم یه ملوان ارشد به اسم شهریار علی آبادی. مالک کشتی تو قصه شخصیت جالبی نیست و آدم غیرمسئول و دودرهبازی بهنطر میرسه اما علی آبادی که فامیل مالک هم هست خیلی پسر زرنگیه و از یه جایی به بعد عملن میشه سرپرست گروه و خیلی هم خوب کار میکنه تو اون شرایط غیر قابل پبشبینی
ال چاپو گوژمان یکی از بزرگترین قاچاقچی های دنیاست. ال چاپو رئیس کارتل مکزیکی سینالوئاست و از نظر دولت امریکا قدرتمندترین تبه کار جهان حساب می شه. سالها هم اسمش بعد از بن لادن بالای لیست آدمهای مهم تحت تعقیب امریکا بود.در دومین اپیزود پادکست کانال بی ال چاپو رو معرفی کردیم و درباره تشکیلاتش و فرارهای مشهورش از زندان های فوق امنیتی حرف زدیم.
در جولای ۲۰۱۱ آندرس بریویک نروژی در یک بعد از ظهر تابستانی هفتاد و هفت نفر رو در اسلو کشت. از همون موقع تا حالا تحلیلگرها از زاویه های مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی و مذهبی به این ماجرا نگاه کردن. کتاب های مختلفی نوشته شده و آدمهای زیادی ماجرای اون کشتار و دادگاه بریویک و عواقبش رو نگاه می کنن و نتیجه های متفاوتی ازش می گیرن. در یادداشت درخشانی که در اولین پادکست کانال بی تعریف کردیم، کارل اووه کناوسگارد، نویسنده پرآوازه نروژی، بریویک و اقدام تروریستیش رو از زاویه جالب و تازه ای نگاه می کنه. ایده اصلی نویسنده اینه که در بررسی چنین حادثه ای، نگاه کردن به انگیزه های سیاسی و مذهبی خیلی راهگشا نیست و به ما در فهم موضوع کمک نمی کنه. اصل مشکل جای دیگریه.